شهرنامه/ غزاله اصلانبیک |
باید اعتراف کرد پاییز با همه زیبایی و رنگارنگیاش یک نوع افسردگی فصلی با خود دارد. شاید بیشتر برای شبهای بلند و روزهای کوتاهش است. عصرهای تاریک و سرد پاییز معمولا دلگیر است و غمگین بویژه اگر تنها در خانه باشی و هیچ برنامهای برای این روزها و شبها نداشته باشی. پس بهتر است همراه با پاییزیتر شدن هوای پایتخت، دست بجنبانید و از این عصرهای پاییزی بهترین استفاده را ببرید. قدم زدن در گوشهگوشه شهر و لذت بردن از برگهای زرد و نارنجی (که آرام-آرام بیشتر و بیشتر هم میشوند) حال شما را بهتر میکند. اینطوری بیشتر پی میبرید که پاییز پادشاه فصلهاست.
یکی از مکانهایی که جان میدهد برای تماشای پاییز هزار رنگ، پارک جمشیدیه است با آن درختهای سر به فلک کشیده و تنوع گیاهی که دارد. پاییز در جمشیدیه افسون رنگهاست. درختانی که هر کدام به یک رنگ در آمدهاند. طیفی از آرامترین زردها تا تندترین نارنجیها. برگهایی که به یک باد پاییزی بر روی سنگفرشهای قدیمی جمشیدیه سقوط میکنند و زیر پای عابران جان میسپارند. اینجا میتوان زیبایی پاییز را با رنگهای گرمش دید و از یک پیادهروی در میان باغی که سنگ و گیاه را بهم پیوند زده است لذت برد.
برای رسیدن به پارک جمشیدیه باید راهی تجریش شد و از آنجا به خیابان نیاوران رفت. در خیابان شهید امیدوار، در انتهای یک سربالایی تند و تیز که به کوهستان میرسد، جلوی یکی از ورودیهای پارک میتوانید از ماشین شخصی و همینطور تاکسیهای خطی پیاده شوید و پای خود را جای پای سنگی بزرگی بگذارید که در ورودی پارک توجه همه را به خود جلب میکند. این هنر معمار این پارک زیباست برای جلب توجه مردم به کف زمین این پارک. سنگفرشهای ناهموار چمشیدیه از ویژگیهای منحصربهفرد این پارک است که انگار پا به طبیعتی دورتر از فضای شهری گذاشتهاید. فراموش نکنید که یک کفش مناسب برای پیاده روی به پا کرده باشید.
در زمان پهلوی مهندس جمشید دولو قاجار ملک 69 هزار متر مربعی خود را به همسر شاه بخشید. اوایل قرار بود یک آسایشگاه سالمندان در این باغ ساخته شود اما طرح پارک پیشی گرفت و این فضا در سال 56 به پارکی برای عموم تبدیل شد و نام مالک اصلی آن بر رویش ماندگار شد. در سال 74 نیز این پارک مورد بازسازی قرار گرفت و 16 هکتار به وسعت جمشیدیه افزوده شد اما نام بوستان فردوسی به خود گرفت.
در این بوستان تازهتأسیس ابتکاراتی به کار بردند تا بتواند با پارک اصلی برابری کند. وقتی شروع میکنی به بالا رفتن از پلهها تخته سنگهایی میبینی که تغییر شکل پیدا کردهاند و هر کدام شکل و شمایل حیوانی را تداعی میکنند. در حدود 600 پله باید بالا بیایی تا شهر تهران را از نمایی دیگر ببینی. آلاچیقهایی که در این فضای بالایی قرار گرفته پایتخت را به زیر پایت قرار داده است. اینجا کمی بیشتر نزدیک آسمانی، در نقطهای پر از آرامش و سکوت، بالاتر از برجها و ساختمانهای نخراشیده تهران، ساعتی برای اینکه از گردوغبار و هیاهوی شهر دور باشی و بتوانی با خودت یا با کسانی که دوست داری خلوت کنی.
یکی از ویژگیهای پارک جمشیدیه این است که وقتی آنجا را برای گشت و گذار انتخاب میکنی دیگر لازم نیست دنبال غذا یا رستوران هم بگردی. علاوه بر اینکه فضای پارک با آلاچیقهای خانوادگی که دارد مناسب غذاهای پیکنیکی است. رستوران هم به تعداد کافی وجود دارد. مجموعه رستورانهایی با غذهای محلی و سنتی همینطور فست فود که علایق مختلف را پاسخ میدهد.
اما مهمترین عاملی که پارک جمشیدیه را دوستداشتنی کرده، بازی رنگها و فصلها در آن است. جمشیدیه در هر فصل لباسی با رنگهای آن به تن میکند که این برای هر بیننده ایی جذاب است. در بهار با شکوفهها و برگهای سبز جوانش تازگی طبیعت را به رخ میکشد. تابستان با سایه درختان کهنسالش و نسیم خنکی که به صورتت مینوازد. در پاییز هزاران رنگ را از خود به تماشا میگذارد و در زمستان نیز سپیدپوش و مکانی محبوب برای برف بازی. جمشیدیه پارکی برای تمام فصول است اما پاییز رنگارنگ آن را از دست ندهید.